رسالت



باسمه تعالی
چلچراغ
قصیده ۱۳
تکیه بر دنیا


مکن تکیه بر عقل تنها،  بشر
شود موجب کبر و اندوه و شر

اگرعقل تنها شود رهنما
نبینی تو حق را ورای نظر

شود موجب خسر هر آدمی
اگر تکیه گاهش به اموال و زر

به مقصد رسد هر که دارد خدا
هدایت کند خلق را در سفر

مکن تکیه برمنصب و قدرتت
اگر می توانی ز آن کن حذر

نکرده وفا بر کسی تا کنون
بود سخت این امتحان بر بشر

شوی خوار گر تکیه بر آن کنی
که  باشد فریبنده و پر خطر

چو تقوا نباشد مرو سوی آن
در این فتنه تقوا بباشد سپر

اگر خدمت خلق و مردم کنی
جزایش بهشت است و بینی ثمر

اگر کار کردن برای خداست
خدا می دهد اجر و پاداش و زر

چو باشی به دنبال کسب مقام
ندارد بجز زحمت و درد سر

هر آنکس فریبد تو را با حیل
نشاید که نامید کارش هنر

علی گفت بر خصم خود این سخن
فریبندگی نیست بر ما ظفر

تو در کسب دنیا ، بکن خود تلاش
مکن تکیه بر دیگران یا پدر

بپرداز حق یتیم و ضعیف
ادا کن به دنیا و با خود نبر

زمانی که کودک و کوچک بدی
بدون کمک، کی تو گشتی قدر

بود وقف تو روز و شب مادرت
همه جان، نلرزان دلش، شاه پسر

خدایا ند ارم بجز تو کسی
رجالی اسیر  دل است و بصر

سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی



 

 

باسمه تعالی
اولیای الهی
حضرت علی اکبر
غزل۱

گفت مولایم حسین، در وصف فرزندش چنین
او بود شبه پیمبر، اسوه ی فهم و یقین

هر زمان مولا دلش یاد پیمبر می گرفت

می کند بر چهره ی اکبر ، نگاهی دلنشین

شد شهید کربلا، با اذن مولا در نبرد
اولین کس جان دهد، در راه قرآن مبین 

دفن می باشد علی اکبر به پای باب خود
اولین جنگنده با دشمن بود نور دو عین

می کند نفرین ولی بر ابن سعد بی حیا
بر سر بالین اکبر می زند ، سالار دین

از خدا خواهد نیامرزد ورا در آن جهان
پیش گویی می کند وعد وعید غاصبین

گر چه مولا قبل حرب و قبل هر جنگ و نبرد
گفتگو کرد، تا کند دشمن پشیمان از کمین

گفت حضرت می دهم بر تو و بر اهلت پناه
نیست اندوه و غمی، گر تو پذیری این چنین

میثمی پست و مقام و شهرت و املاک ری
می برد قعر جهنم ، ابن سعد و خائنین

پس رجالی راه حق را پیشه کن در زندگی
گر چه این ره مشکل است و پر ز آسیب و حزین

 

سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی

 


 

 

باسمه تعالی
انبیای الهی
حضرت آدم
غزل۱


اولین پیغمبر حق بر همه خلق جهان
حضرت آدم بود، از بهر مردان و ن

ترک اولی کرد آدم ، زین جهت او رانده شد
اولین معصوم می باشد، ولی مومنان

می خورند حوا و آدم ، میوه ی ممنوعه را
این بود مذموم بر اهل بهشت و حوریان

خلق آدم از گل است و آب و امواجی چو باد
می دمد حق روح را، تا او بیابد جسم و جان

می کند تمجید و تسبیح خدا را هر ملک
چون که انسان بهترین مخلوق ممکن در جهان

می کنند سجده به آدم، جز که شیطان رجیم
می دهد حق فرصتی ابلیس را تا یک زمان

هست آدم را بسی فرزند از حوا کثیر
تا بماند نسل او در کل عالم بی گمان

می کند هابیل قربانی و می گردد قبول
لیک قابیل از حسادت می کشد او را چنان

تا توانی میثمی پرهیز بنما از حسد
می زند آتش به جانت، آن بسوزاند نهان

رشد انسان در کمال است و صعود و معرفت
پس رجالی طی نما تهذیب  نفس و روح و جان

سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی

 

 

 


 

 

باسمه تعالی
چلچراغ
پند و اندرز
قصیده ۱۲

می سرایم از پدر ، من یک قصیده بهرتان
تا که فرزندان کنند اعمال و باشد راهشان

پند و اندرز پدر را بشنو از ما ای پسر
تا شود درسی برای نسل ما، در این زمان

راستی را پیشه کن در زندگی و کار خویش
تا توانی از دروغ بگریز و دوری کن از آن

گر سخن لهو و لعب  باشد، مگو بهر عموم
تا توانی گو کلام اولیا و عارفان

گر بود کاری صلاحت، جستجو در آن مکن
گر بدانی عیب این و آن، مگو بر دیگران

چونکه اسراف است تبذیر و بود آن ناثواب
حد اوسط بهترین باشد، عزیز و نور جان

گر توانی از امور دیگران جویا مشو
نیست سودی در تجسس بهر ما از دیگران

تا توانی گو به آرامی سخن با همنشین
کن تو عادت در خصوص گفتگو با مردمان

گر بود رازی به پیشت، نزد خود محفوظ دار
گر شود افشا سخن، آن نیست رازی در میان 

در سخن گفتن مکن سردی به وقت گفتگو
پیشه کن با گرمی و دقت ، کلام سالکان

گر بخواهی فهم و ادراک وکمال و معرفت
کمتر ازآنچه بدانی گو، تو نزد این و آن

سعی کن اظهار داری جاهلی، در کسب علم
گر چه دانایی ، مکن اظهار وآنرا کن نهان

این سبب گردد که علم تو شود افزون و بیش
گر شود لازم سخن گو، نزد مردم هر زمان

تا توانی کسب علم و کسب دانش پیشه کن
کم سخن گو ، تا نگردد ارزش حرفت خزان

آنکه می گوید سخن بیش ازحدود شرع و عرف
می کنند مردم خطابش، همچو جاهل بینشان

تا توانی مستدل گو حرف خود را با عموم
کم سخن گفتن بود نوعی سلامت در روان

گر چه باشی عاقل واهل خرد در کار خود
لیک با مردم سخن کوتاه گو، اندر بیان

مدح خود هر گز مکن، گر چه تو باشی لایقش
کن عمل طوری که مردم خود بگویند آن عیان

تا توانی گو سخن سنجیده و تدبیر کن
قبل هر حرف و سخن مشتاق باشد، هم زبان

فرد نادان با سکوتش می کنند ابراز فهم
نزد مردم آدم کم گو بود چون عالمان

گر توانی همنشین شو با بزرگان در امور
بشنو پند و بشنو اندرز عزیزان را به جان

راز ها را نزد خود مخفی کن و هر گز مگو
چون خدا آگاه می باشد، ز اسرار جهان

گر بخواهی تو سخن گو باشی و صاحب کمال
تا توانی مشنو حرف و گفته های جاهلان

آنچه مردم می کنند اظهار، آن باور مکن
بعد تحقیق و تفحص، می توان گفتا ز آن
از برای کسب دنیا و امور دنیوی
ظاهر و باطن دو تا باشد ،عموما در میان

م کن در امور زندگی و کار خود
گر یقین حاصل نمودی، بی تامل کن تو آن
هست تقوا موجب رشد و کمال آدمی
تا توانی در عمل تقوا نما، نی در بیان

حق تعالی ماند و عالم شود کن فی
از خدا یاری بخواه و او بود روزی رسان

میثمی یاد گذشته مشعل ما می شود
می شود تکرار اندر زندگی در کارمان

ای رجالی پند و اندرز پدر را کن عمل
اینقدر صحبت نکن، الله می داند نهان

سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی

 

 


باسمه تعالی
امام باقر(ع)

باقر علم النبیین ، ای امام پنجمین
در طفولیت شدی از کربلا چندی غمین

گفت زینب ، به چه زیبا منظری آمد به چشم
من ندیدم، جز وفا وعشق و ایثار و یقین

دید باقر صحنه های کربلا و کوفه را
از غروب کربلا گوید سخن تا اربعین

کودکی را با شهید کربلا آغاز کرد
آن چراغ روشن و پنجم امام مومنین

او به پا دارد علوم مختلف را بیش و کم
هر کجا حرف تعقل بود، بودی اولین

با بیان علم و دانش،او به حق اعجاز کرد
او کند تبیین علوم حکمت و تو حید و دین

دین حق کامل شود، در پرتوی نشر علوم
نزد خلق و حاکم و رعیت تو بودی یک امین

ای محمد،هم اصول دینی و هم فرع دین
مذهب شیعه، بدون تو طلایی بی نگین

مکتب توحید را تفسیر و تدوین کرده ای
او زند تیری به قلب فاسقین و کافرین

نشر علم و فهم دین و کسب انواع علوم
عامل قدرت شود ، در بین قوم کافرین

زهر داد آن حضرتش را نابکار ابن ولید
هفت ذی الحجه شهادت شد نصیب نازنین

میثمی خواهد ز ایشان راه قرب ایزدی
هاتفی بشنید و گفتش فدخلوها آمنین

راه رسیدن به خدا، سهل کنند آل علی
گر تو بخواهی برسی،.باش رجالی تو چنین

سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی


 

 

باسمه تعالی
چلچراغ
توکل
قصیده ۱۱

هست موسی را توکل در وکالت بر خدا 
می کند تقوای حق را پیشه با ذکر و دعا

کن توکل بر خدا اندر همه احوال خود
همچو موسی باش در باور ، مکن کاری خطا

حق تعالی حافظ ما باشد و روزی رسان
با توکل ، با رضا، آسان شود اعمال ما

حضرت یوسف ز قعر چاه می خواند خدا
نیست او را شکوه و ناراحتی در ماجرا

 

حق رهاند یوسف یعغوب را، از قعر چاه
می کند فرماندهی، فرمانده ی کل قوا

چون که حق ناظر بود بر خدعه و مکر و فریب
می دهد جا و کرامت، بر نبی نور الهدی

تا توانی با خد ا باش و بجز حق را مگو
با توکل سختی آسان می شود،گردی رها

نیست اندوه و غمی از آتش نمرودیان
می کند یزدان گلستان ، آتش انبوه را

سنگ باران می شود فیلان به امر کردگار
تا بماند حفظ کعبه، از تعرض یا جفا

قدرت حق می شود معلوم بر اصحاب شرک
قدرت پوشالی دشمن عیان و بر ملا

باعث آرامش و آسایش انسان شود
هر که با ذکر خدا مانوس باشد در خفا

هر کجا کاری شود با امر و با فرمان اوست
می کند دریا گهی خشک و دهد جمعی جزا

لشکر موسی رود سالم ز دریا در مسیر
در مقابل لشکر فرعونیان غرق و رها

لشکر فرعونیان در آب می گردد هلاک
چونکه موسی می کند امر خدا را او ادا

رسم باشد تا شوی مانع ز تعقیب عدو
لشکر موسی نمی گوید، خدایا کن چه ها

نیست شک و شبهه ای در رفتن همراهیان
چونکه لشکر مطمئن بودند از لطف خدا

انبیا در نشر دین و در ادای امر حق
رنج و سختی ها تحمل می کنند بهر رضا

خاتم پیغمبران مبعوث می گردد شبی
جبرئیل آورد لوح حق برای مصطفی

آیه هایی را بخواند مصطفی با امر حق
می شود مبعوث بر پیغمبری چون انبیا

گر چه احمد ناتوان از خواندن الواح بود
می کند قادر خدا ، تا لب گشاید در ادا
می شود اسلام عالم گیر و قرآن هادی است
چون پیام حق بود عام و فراگیر و رسا
عنکبوتی می تند تار خودش بر روی غار
تا که احمد در سلامت باشد از تیغ و بلا  

می رود یونس به دریا، بعدترک قوم خو د
حق دهد فرمان به ماهی، کن پیمبر را رها

کمترین لغزش نمی باشد روا بر مخلصین
موجب اندوه می گردد، به خود آید چرا؟

نوح و یاران نبی را از خطر محفوظ داشت
خاطیان نابود گردند ،امر حق باشد به جا

حضرت عیسی به اذن رب به دنیا پا نهاد
منجی مردم شود، در عالمی پر از خطا

حق دهد فرمان به دریا، تا برد موسی به کاخ
ناخدای کشتی موسی بود در هر کجا

می کند رشد و نمو موسی عمران نزد شاه
چون که فرعون مانع و کرده به مردم او جفا

با توکل میثمی، اعمال آسان می شود
خوش به حال آنکه دارد اینچنین روحی ولا

بر خدایت کن توکل ، ای رجالی در امور
چون خدا آگاه می باشد، به اعمال شما

سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی

 

 


 

 

باسمه تعالی
گفتگو
وصف استاد

جمکران خانه ی زیبای همه منتظران
میثمی کرد دعا بهر خود و هم دگران

یاد استاد نمودست و کند شکر خدا
چون رجالی بود استاد همه استادان

او نه تنها به ریاضی است که ماهر باشد
مرد تقواست و اخلاق، بود از خوبان

هر چه را داشت رجالی، بنماید عرضه
آسمانی است سخی و بود او پر باران

گر چه بسیار توان صرف کند در تعلیم
مهربان است به حال همه ی همکاران

افتخاریست که شاگردی او را بکنیم
چون پناهی است برای همه ی ره پویان

شعرهایش چو مقالات پر است از معنا
در همه کار نکو گشته وی از ناموران

اعتباریست که او هست در این دانشگاه
شهرتش هست جهانی و شد از معتبران

هنرش در قلمش هست هویدا، بنگر
با نوای دل» خود گشت هم از پرهنران

فکر او نقطه پرگار ریاضی گردید
راهبر هست همیشه به ره همفکران

میثمی هر چه بگویی ، ز صفاتش بس نیست
چشم بد دور ز او باشد و از حق خواهان

سروده شده توسط
مهدی میثمی

باسمه تعالی
گفتگو
پاسخ استاد

میثمی گفت نکاتی، که دهم پاسخ آن
ظاهرم هست چنین، لیک چه دانی ز نهان

قطره ای بیش نیم، در دل دریای عظیم
من که باشم، چه؟ در این عالم بی حد و کران


میثمی نیست مرا وصف، چنین که گویی
آنچه را من بکنم، هست وظیفه تو بدان

گر بود لطف خدا، شعر بود هستی بخش
می دهد شعر مرا راحتی روح و روان

شعرهایم همگی مدحت اهل البیت است
من ندارم ز خودم، حرف بجز ذکر و بیان

من که شاگرد توام در غزل و مدح و سرود
می نمایی همه اصلاح و شود شعر روان

تو چه دانی ز درون من و اعمال بدم
نفس دون حاکم و آگاه نه ای از دل و جان

عاشقان جمع بگردند، به ذکرند و دعا
جمکران مرکز میعاد همه مشتاقان

به چه توفیق عظیمی شده حاصل بر تو
خانه ی حق بروی، بهر دعا و طیران

یک شبی گشت مرا ، تا که روم من آنجا
نیمه ی شب که رسیدم، هوا شد طوفان

 

مردم و منتظران جمع شوند تا دم صبح
می نمایند رجالی همگی ذکر و فغان


سروده شده توسط
علی رجالی

 

 

 


 

 

باسمه تعالی
چلچراغ
امام زمان
قصیده ۱۰

ای که هستی جانشین و مالک لیل و نهار
صاحب عز و جلال و مظهر پرودگار

از نظر ها غایب و در جان مردم جان توست
کی شود ظاهر رخ گلگون و یابم من قرار 

با قیامت می شود عالم پر از نور و صفا
عدل تو جاری شود، هر گوشه و کوی و دیار

عاشق روی و جمال تو سراپا گشته ایم
لحظه ای بر ما نظر کن، در حجابیم و غبار

ای عزیز فاطمه، منجی و هادی در جهان
می کنی محروم ما را از ولایت در نظار

می شود تبیین کلام وحی و اسرار درون
چون امام است و بود عالم ترین آموزگار

می شود روزی بگویی قبر مادر در کجاست؟
نیست جای دفن او معلوم، در کوی و مزار

شیعیان در انتظار رجعت فرزند او
تا بگیرد انتقام خون جدش، از غیار

از علائم می توان گفتا ظهورت عن قریب

عمر من باشد،ببینم روی ماهت در شمار؟

ای خدا مردم گرفتارند، کی آید ولی
تا کند بر پا حکومت، بر کند ظلم شرار

صبح جمعه می شود، مردم بخوانندش مدام
با دعای ندبه می خواهند مهر و روی یار

عصر جمعه چون شود، غصه فراوان می شود
کی شود مهدی بیاید، جان کنند او را نثار

 چشم ها در انتظار دیدنت در جمعه ها
ای چراغ زندگی بر ما نظر کن ، در گذار

 صبح جمعه می شود، تا نام تو آید به لب
تا به کی ما از فراقت، در تب و آه و غبار

با دعای ندبه ات، دلها هوای یار کرد
تا به کی خوانیم جمعه، مهدیا با افتخار

 شیعیان در انتظار حضرت صاحب زمان
در فرج تعجیل کن ، با امر حی و کردگار

 قلب ما باشد کویر و چشم ما دریای توست
عصر جمعه می شود، مایوس از روی و عذار

 عصر ما، گشته پر از کبر و غرور و ظلم و جور
نیست کس فریاد رس در این زمان و این دیار

 چون تویی تنها امید ما،انیس جان و دل
تا به کی غایب شوی،ای غایت نور و تبار

 تا به کی در پشت ابری، ای امام آخرین
ظلم و جور و جنگ باشد، با فرامین کبار

جبهه ها آماده ای جنگ و نبرد دشمن است
لشکر اسلام تجهیز و بود صدها هزار

دشمن دون می کند برپا جدال و فتنه ها
در یمن هر روز بمب است و جنایت بیشمار

مردم آنجا فقیر و مردمی آزاده اند
در قیام کربلا همراه و آنان جان نثار

حجت حق گر نماید عدل خود را او به پا
نیست مسکین و فقیری، با قیام شهریار

مالک اشتر بود سردار و همراه علی
زاده شد اندر یمن، این مرد جنگ و کارزار

ا ابد هم میثمی مشتاق روی ماه توست
چون که در راه ولایت عاشقست و بی قرار

مهدی موعود می آید، به امر ذوالجلال
بر رجالی رو نما، ای شیعیان را افتخار

سروده شده توسط
علی رجالی و حسن میرزایی و مهدی میثمی

 

 


 

 

باسمه تعالی
چلچراغ
قضاوت
قصیده ۹

گفته ها و دیده های این و آن گشته ملاک
با قضاوتهای بی جا، مردمان در اصطکاک

آنچه می بینی، نمی باشد ملاکی در قضا
مستند باید سخن راند و مکن مرده خوراک

سخت باشد، تا که یابی واقعیت را نخست
نیت است تنها ملاک یک دلی و اشتراک

می شود تحریف بعضا در احادیث رجال
زین سبب باشد قضاوت، بی سبب آن درد ناک

کسب علم و معرفت افزون کند ادراک ما
دور گشتن از حقیقت، می کند ما را هلاک

شخصیت ها را قضاوت کن نه بر مبنای حرف
جستجو کن، م کن، مستند کن هر حراک

عاشقی در گفتن و ابراز عشق و عشوه نیست

عاشق دلداه مجنون است و می گردد تپاک

بین ربا و بیع را، داد و ستد باشد عمل
ظاهر یکسان، کجا دارند معنی اشتراک

گر کسی ساکت بود، هر گز مگو نالایق است
می نمایاند خودش را دانه ای ، ماند به خاک

نیست پر حرفی مرام اولیا و سالکان
لب فرو بندند، سخن گویند سنجیده و پاک

شیک پوشی کی بود خود عامل مال و منال
ساده پوشی باعث همبستگی و اشتباک

هر کسی گریه کند، از غصه و از غم که نیست
گاه شادی باشدو گه چشمه ای اندر کلاک

گریه های حضرت زهرا بود دشمن شکن
تا به عالم او بگوید علتش بی انسلاک

نقد دلسوزانه و توهین کجا یکسان بود؟
می کند تهمت بشر را خرد و می سازد هلاک

دان مفید است و موثر نقد سازنده و نهی
تا کنی اصلاح راه خود، ز خبط و احتکاک

عده ای با بخشش اموال خود ، دستان تهی
او نباشد همچو مسکین و فقیران آن ملاک

هر که می خندد به ظاهر، می توان گفتا خوش است؟

با طنش مخفی بود، شاید که باشد سینه چاک

قاضی اصلی خدا و ما همه گم گشته ایم
گاه در خود رفته و گاهی قضاوت بی ملاک

دان عمل باشد ملاک حق تعالی در بهشت
حاصل اعمال ما سازد جهنم، نی که خاک

حق بود ناظر به اعمال و قضاوت می کند
امتحان ما در این عالم بود، چون در پلاک 

ظن بد بردن به مردم، کی کند محکومشان
افترا و تهمت بی جا، کند دل را سه چاک

با قضاوت های بی جا، می شود اعمال پخش
می دهی نسبت گناهی، آن نباشد چسبناک

درد ها بر سینه دارد، آن که باشد متقی
می کند مخفی بلایا، بین که باشد چون سلاک

این جهان از بهر ما خلق و بیامد آن پدید
عده ای ناکام رفتند،چون جوان باشد هلاک

آنچه را گفتیم باشد اندکی از بیشمار
هست در ظاهر عمل یکسان ولی باشد به لاک

پس مراقب باش و لب را تا توانی آن ببند
چون قضاوت سخت باشد، گر شود ظاهر ملاک 

دان سخن های سخیف و زشت و بیهوده تو را
می برد اندر سیه چال جهنم یا مغاک

هر که گیرد میثمی دست تو را در زندگی
می توان گفتا هدایت می کند یا انتحاک؟

می کند تبیین قضا را،گر چه باشد دلخراش
میرزایی واژه ها بعضا ثقیل و در هباک

هر که می گوید سخن از عیب و از اعمال ما
می کند جانا رجالی انتقاد و تو چه باک

 

سروده شده حسن میرزایی و مهدی میثمی

 

 

 

 


 

باسمه تعالی
چلچراغ
محرم
قصیده ۸

کاروان عشق آمد ، سوی آنان می رویم
در محرم عشق خود ابراز و گریان می رویم

این محرم چیست، مشتاقان سرا سیمه روند
تا عزاداری کنند ، بی امر و فرمان می رویم

هر که دارد عشق مولا، منتظر باشد رسد
تا کند یاد ورا ، با پای لرزان می رویم

چون محرم می رسد، عالم سیه پوش و غمین
بهر همدری و سوگ آن عزیزان می رویم

کشور ایران سیه پوش و عزادار و حزین
می کنند غوغا به پا، از بهر سبحان می رویم
عشق بر مولاحسین بن علی اندر جهان
شور و غوغایی به پا کرده، شتابان می رویم

شیعیان دارند حسین ابن علی الگوی خویش
بهر بیداری امت، ما فراوان می رویم

صحنه های کربلا دارد پیام و درس عشق
هر که گردد آشنا،با پای عریان می رویم

ظلم و جور ناکثین در کربلا بی حد بود
بهر ابراز محبت با غریبان می رویم

می کنند ظلم و ستم، بر اهل بیت مصطفی
ما به یاد آن عزیزان، خود پریشان می رویم

می شود زینب عزادار و ندارد جز خدا
کوفیان بی وفا، با یاد آنان می رویم

اربعین چون می رسد، مردم ز اقصی نقاط
بهر بیعت با ولایت، روی خندان می رویم 

گر رسد فرمان ز اصحاب ولایت هر زمان
ما سراسیمه، شتابان، سوی میدان می رویم

ما همه آماده ی ماه محرم گشته ایم
تا عزاداری به پا و بهر خوبان می رویم

دسته های مردمی ده شب هزاران
عشق خود را برحسین ابراز، اشک ریزان می رویم

چونکه در ماه محرم، جنگ حق و باطل است
ما برای یاد ایثار شهیدان می رویم

می دهد درس شهادت ، جملگی یاران او
ما به سوی مکتب اسلام و احسان می رویم

ما وفا دار حسین و جان نثار راه او
از برای بیعت و تکریم و پیمان می رویم

دشمن دون تا قیامت مورد لعن و عذاب
بهر اهداف ولایت با سر و جان می رویم

شیعیان هر سال یاد و شرح عاشورا کنند
بهر اهداف بلند نور یزدان می رویم

خون تازه می رود، بر پیکر اسلام و دین
می شود افشا حقایق، بهر جبران می رویم

ها با علم، اینجا و آنجا می روند
عشق خود را بر حسین ابراز و هر آن می رویم

روضه ها و دسته ها بر پا شود گوشه کنار
تا عزاداری کنند، با چشم گریان می رویم

سفره ها بر پا شود از عشق و یاد اهل بیت
نذر می گردد بسی، ما سوی احسان می رویم

 

هر زمان یاد تو می آید، محزون می شوم
با دلی بشکسته و مجروح ، نالان می رویم

انفس پاک شهیدان، مرقد شاه نجف
گر توانی کن زیارت، سوی درمان می رویم

میثمی افکار ما همواره حق خواه است و بس
ما بسوی عترت و ادراک قرآن می رویم

میرزایی کند وصف محرم ، بیش و کم
چون زبان قاصر بود، با ذکر حسران می رویم

عشق بر مولا، رجالی تا ابد در جان ماست
ما ز بهر عشق ایشان ،کوی یزدان می رویم

سروده شده توسط
علی رجالی، حسن میرزایی و مهدی میثمی

 



تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کاشی حوض Film2irani مطالب تفریحی | مطالب آموزشی، ورزشی آموزش بازاریابی اینترنتی خودرو برقی دکتر امیر نیکخواه وبلاگی برای همه server وکیل ابراهیمی - 09122724813 نمایندگی تعمیرات سامسونگ